٢ جزء لكناو ١٢٤٨ هـ. ٤ جزء لكناو ١٢٨٤ و١٣١٤ هـ. حاجي خليفة، كشف الظنون، ٢/ ١٥٩٩. هدية العارفين ٢/ ٢٥٥. سركيس، معجم المطبوعات العربية والمعربة، ص ١٦٧١. (٢) الحاكم المستدرك، كتاب الايمان، باب ذكر سورة المنتهى، ١/ ٨١ بلفظ: «رفعت لي سورة منتهاها من السماء السابعة نبتها ... مثل آذان الفيل». وفي ذيل المستدرك بلفظ: «آذان الفيلة». (٣) الفتن (م). (٤) الفتن (م). (٥) سنن الترمذي، كتاب صفة الجنة، باب ما جاء في صفة ثمار أهل الجنة، ح ٢٥٤١، ٤/ ٦٨٠. بلفظ، «الفتن». (٦) وگفته اند كه بوي منتهي مى شود اعمال خلق وعلوم ايشان واز آنجا نزول مى كند امر إلهي وازينجا گرفته ميشود احكام ونزد وى وقوف ميكنند ملائكه وبوي منتهي ميشود آنچهـ صعود مى كند از عالم سفلي ونزول مى كند از عالم علوي از امر عالي روايت است كه در شب معراج بازماند وجدا شد جبرئيل از آن حضرت پس گفت يا جبرئيل اين چهـ جاي بازماندن وجدا شدن است اين جاي نيست كه دوست دوست را تنها گذارد جبرئيل گفت اگر مقدار سر انگشت نزديك شوم سوخته شوم واز سدرة المنتهى چهار نهر مى برآيند دو در باطن ودو در ظاهر آنان كه در باطن اند در بهشت مى روند وآنكه در ظاهراند نيل وفرات اند هكذا في مدارج النبوة. (٧) درختى است كه از معجزه آن حضرت صلّى الله عليه وسلم شق شده بود وقصه او آن است كه آن حضرت در سفرى در شب تاريك بر شتر سوار شده خواب آلود مى رفت تا آنكه به درخت سدره رسيد پس آن سدره دو نيمه شد تا آن حضرت بسلامت از ميان آن درخت بگذشت وآن حضرت همچنان در خواب ماند ودرخت همچنين منفرج ماند وبه سدرة النبي معروف گشت هكذا في مدارج النبوة في الباب السادس.